تشنه می میرم که در
این دشت آبی نیست ، نیست
وین همه موج بلورین جز سرابی نیست ، نیست
خنده
ی این صورتکها گریه را پنهانگر است
...
این همه شادی به جز نقش نقابی نیست ، نیست
هرچه
می بینم سیاهی در سیاهی ، کوه کوه
در پس این تیرگی ها آفتابی نیست ،
نیست
پای سنگین زمان بر سینه من مانده سخت
عقربکها را به
پیمودن شتابی نیست ، نیست
سلام دوست عزیز
شما تنها نیستید با پیوستن به جمع توباکس و فروم آن دوستانی تازه پیدا خواهید کرد
منتظرم
سلام امیدوارم بتونی پول در بیاری
kheyli toope webloget manam weblog dashtam vali behet ye nasihat mikonam boro www.rozblog.com inja web dorost kon behtar blogsky oonja rahat tare hichi hamin dige
az tarafe doostet
esmail
مرسی احمد جان ولی بلاگ اسکای هم ....... بد نیست
age ye khorde tasvire paszaminato az in halate sardi biron biaribad nis ye kam roh bede behesh
inroza hame naomidan mitoni yekam omid bedi mibakhshi ke ino migam dos daram ke khodetam az in halo hava biron biai
سلام مرسی عزیز از نظرات
چقدر غمگین چقدر خسته
درهای شادی بسته
چرا؟
سلام عسیسم
ممنون که بهم سرزدی
باژم بیا دادا
باشه