ایا محرومیت از تماس با جنس مخالف می تواند باعث بروز همجنس گرایی

ایا محرومیت از تماس با جنس مخالف می تواند باعث بروز همجنس گرایی شود؟؟؟

منبع:balatarin.com

http://visionisthetruth2.wordpress.com/

جواب مثبت است.به طور کلی 2 مورد می تواند باعث بروز رفتارهای همجنسگرایانه در افراد عادی که ذاتا همجنس گرا نیستند(straight) شود:

1- عامل اول و موثرتر جلوگیری از تماس با جنس مخالف است.وقتی افراد از رابطه جنسی طبیعی با جنس مخابف منع و محروم می شوند زمینه برای بروز رفتارهای همجنس گرایانه در افراد افزایش می یابد.این موضوع به خصوص در محیط هایی که افراد جوان و هم جنس کنار هم زندگی می کنند مثل زندانها-کلیساها-حوزه های علمیه و خوابگاه های دانشجویی(در کشوهایی که خوابگاه دختران و پسران جدا است) به وفور دیده می شود.

2- عامل دیگری که ممکن است باعث سر زدن رفتارهای جنسی همجنس گرایانه در افراد شود(و البته نسبت به عامل او بسیار ضعیف تر است) تنوع طلبی جنسی است.این مورد بر خلاف مورد اول بیشتر در کشورهایی که روابط جنسی آزاد است بیشتر دیده می شود.این افراد که با هر دو جنس ارتباط جنسی دارند اصطلاحا دوجنس گرا(Biosexual) نامیده می شند.و همانطور که قبلا گفته شد نسبت به مورد اول بسیار ضعیف تر و کمتر است.

نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که سرزدن رفتار همجس گرایانه یا برقراری رابطه جنسی در تعداد محدود با هم جنس و تغییرکلی  تمایل جنسی افراد متفاوت هستند.در بسیاری موارد فرد به دلیل محرومیت از تماس با جنس مخالف به رابطه جنسی با هم جنس مبادرت می ورزد ما پس از رفع محرومیت آن را کنار می گذارد.اما در بعضی موارد محرومیت باعث تغییر کلی تمایل جنسی فرد می شود.

دکتر آزیتا ساعیان-روانشناس- در این مورد می گوید:

این موضوع به خصوص در جوامع عقب مانده یا حوامع مذهبی بسیار زیاد دیده می شود.به این دلیل که چون شدت هیجان جنسی افراد در سنین نوجوانی بسیار زیاد است، وقتی فردی این جوامع از رابطه جنسی و یا حتی تماس با جنس مخالف در سنین نوجوانی و ابتدای جوانی محروم می شود، و برای ارضا به رابطه جنسی به هم جنس دست می زند،به دلیل هیجان شدید حنسی در این سنین،لذت فرد از رابطه بسیر زیاد است.و بعدا وقتی که در سنین بالاتر محرومیت از بین می رود(مثلا فرد ازدواج می کند) چون آن لذت گذشته را از رابطه نمی برد نسبت به همسر و کلا جنس مخالف بی تمایل شده و همجنس گرا می شود.

طبق تحقیقات صورت گرفته،بین سالهای 83 تا 86 حدود 15 درصد طلاق ها در ایران به همین دلیل بوده است.

علاوه بر این، محرومیت از رابطه طبیعی جنسی مواردی چون :  مازوخیسم(خود آزاری جنسی)،سادیسم(دیگر آزاری جنسی)، رابطه جنسی با حیوانات ، مدفوع و ادرار خواری و سایر انحرافات جنسی را به شدت افزایش می دهد.

آمارهای مختلف ارائه شده نشان می دهد که پس از آزادی جنسی در دهه 1960 میلادی، این گونه انحرافات جنسی در غرب رو به کاهش گذاشته است.

اشو فیلسوف و عارف سرشناس هندی می گوید:

ادیان، به خصوص ادیان دستوری مانند اسلام، بزرگترین مانع خوشبحتی بشر در طول تاریخ بوده اند.انها قرن ها برای خوشبخت کردن انسانها فرصت داشته اند ولی نتوانستند.وقتی رودخانه ای به سمت دریا میرود، موانع طبیعی چون جنگلها و صخره ها شاید بتوانند راهش را تغغیر دهند ام نمی توانند متوقفش کنند.تنها چیزی که می تواند، سدها هستند.سدهای ساخته دست بشر.راه خوشبختی انسان رهایی از دست این سدهای خود ساخته است.ادیان دستوری، بزرگترین مانع در راه پیشرفت مادی و معنوی انسان امروز هستند.باید این سدها را برای همیشه خرد کرد

منبَع:فیسبوک یکی از دوستان

یک روز یک پسر کوچولو که می خواست انشاء بنویسه از پدرش می پرسه: پدرجان !

لطفا برای من بگین سیاست یعنی چی ؟

پدرش فکر می کنه و می گه :بهترین راه اینه که من برای تو

یک مثال در مورد خانواده خودمون بزنم که تو متوجه سیاست بشی

من حکومت هستم، چون همه چیز رو در خونه

من تعیین می کنم.. مامانت جامعه هست، چون کارهای خونه رو اون اداره میکنه.

کلفت مون ملت فقیر و پا برهنه هست، چون از صبح تا شب کار می کنه وهیچی نداره.

تو روشنفکری چون داری درس می خونی و پسر فهمیده ای هستی...

داداش کوچیکت هم که دو سالش هست،نسل آینده است.

امیدوارم متوجه شده باشی که منظورم چی هست و فردابتونی در این مورد بیشتر فکر کنی.

پسر کوچولو نصف شب با صدای برادر کوچیکش از خواب می پره. می ره به اتاق

برادر کوچیکش و می بینه زیرشرو کثیف کرده و داره توی خرابی خودش دست و پا می زنه. می ره توی اتاق

خواب پدر و مادرش و می بینه پدرش توی تخت نیست و مادرش به خواب عمیقی فرو رفته و هر کار می کنه مادرش از خواب بیدار نمی شه. می ره تو اتاق کلفت شون که

اون رو بیدارکنه، می بینه باباش توی تخت کلفتشون خوابیده .....؟؟؟؟

میره و سر جاش می خوابه و فردا صبح از خواب بیدار می شه.

فردا صبح باباش ازش می پرسه: پسرم! فهمیدی سیاست چیه؟ پسر می گه: بله پدر، دیشب فهمیدم که سیاست چیه:

سیاست یعنی اینکه حکومت، ترتیب ملت فقیر و پا برهنه رو می ده، درحالی که جامعه به خواب عمیقی فرورفته

و روشنفکر هر کاری می کنه نمیتونه جامعه رو بیدار کنه، در حالیکه نسل

آینده داره توی ... دست و پا میزنه

یاد روزهای خوش ما

ارسالی از یکی از دوستان فیسبوک

مدیر به منشی میگه برای یه هفته باید بریم مسافرت کارهات رو روبراه کن

منشی زنگ میزنه به شوهرش میگه :

من باید با رئیسم برم سفر کاری, کارهات رو روبراه کن

شوهره زنگ میزنه به دوست دخترش و میگه :

زنم یه هفته میره ماموریت کارهات رو روبراه کن

دوست دخترش هم که تدریس خصوصی میکرده به شاگرد کوچولوش زنگ میزنه میگه :

من تمام هفته مشغولم نمیتونم بیام

پسره زنگ میزه به پدر بزرگش میگه :

معلمم یه هفته کامل نمیاد . بیا هر روز بزنیم بیرون و هوایی عوض کنیم

پدر بزرگ که اتفاقا همون مدیر شرکت هست به منشی زنگ میزنه میگه :

مسافرت رو لغو کن من با نوه ام سرم بنده

منشی زنگ میزنه به شوهرش و میگه :

ماموریت کنسل شد من دارم میام خونه

شوهر زنگ میزنه به دوست دخترش میگه :

زنم مسافرتش لغو شد نیا که متاسفانه نمیتونم ببینمت

دوست دختره زنگ میزنه به شاگردش میگه :

کارم عقب افتاد و این هفته بیکارم پس دارم میام که بریم سر درس و مشق

پسر زنگ میزنه به پدر بزرگش و میگه :

راحت باش برو مسافرت . معلمم برنامه اش عوض شد و میاد

مدیر هم دوباره گوشی رو ور میداره و زنگ میزنه به منشی و میگه :

برنامه عوض شد حاضر شو که بریم مسافرت

اینم چرخه ی زندگی!!!!!!!!

اقایون ما بد شما راست میگید

اینم از ای پی  بعضی ها

در این عکس مشاهده می شود ipفرد نظر دهنده مربوط به ساختمان کامپیوتر نهاد ریاست جمهوری واقع در خیابان پاستور است!!!!!!!!!!!!!!!

درسی از طرف

منبع: یه دوست خوب
یک روز بعد ازظهر وقتی که با ماشین پونتیاکش می کوبید که بره خونه، زن مسنی دید که اونو متوقف کرد. ماشین مرسدسش پنچر بود. او می تونست ببینه که اون زن ترسیده و بیرون توی برفها ایستاده تا اینکه بهش گفت:
" خانم من اومدم که کمکتون کنم در ضمن من جو هستم."
زن گفت: " من از سن لوئیز میام، و فقط از اینجا رد می شدم. صدتا ماشین دیده باشم که از کنارم رد شدن، و این واقعا لطف شما بود."
وقتی که او لاستیک رو عوض کرد و درب صندوق عقب رو بست و آماده شد که بره، زن پرسید:" من چقدر باید بپردازم؟" و او به زن چنین گفت:
" شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام. و روزی یکنفر هم به من کمک کر، همونطور که من به شما کمک کردم. اگر تو واقعا می خواهی که بدهیت رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی. نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!"
چند مایل جلوتر، زن کافه کوچکی رو دید و رفت تو تا چیزی بخوره و بعد راهشو ادامه بده. ولی نتونست بی توجه از لبخند شیرین زن پیشخدمتی بگذره که می بایست هشت ماهه باردار باشه و از خستگی روی پا بند نبود. او داستان زندگی پیشخدمت رو نمی دانست، واحتمالا هیچ گاه هم نخواهد فهمید. وقتی که پیشخدمت رفت تا بقیه صد دلار شو بیاره، زن از در بیرون رفته بود. درحالیکه بر روی دستمال سفره این یادداشت رو باقی گذاشت. اشک در چشمان پیشخدمت جمع شده بود، وقتی که نوشته زن رو می خوند:
" شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام. و روزی یکنفر هم به من کمک کر، همونطور که من به شما کمک کردم. اگر تو واقعا می خواهی که بدهیت رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی. نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!"
اونشب وقتی که زن پیشخدمت از سرکار به خونه رفت، به تختخواب رفت. در حالیکه به اون پول و یادداشت زن فکر می کرد. وقتی که شوهرش دراز کشید تا بخوابه، به آرومی و نرمی به گوشش گفت:
" همه چیز داره درست میشه، دیگه مشکل پول نداریم، دوستت دارم، جو
!"

به نقل از هیچکی از سایت امید  omid20-34.com20

تاریک ترین ساعت شب درست ساعات قبل از طلوع خورشید است

پس همیشه امید داشته باش

سلام

واسه همه چیزایکه اتفاق افتاده نمیدونم چی بگم؟ یه سری که خودشونو تو خونه انداختن یا حق ندارن خونه رو بزارن برن یا نمیخوان مشکلشونو با تلفن حل میکنن بعضی ها رو میبینم به چه چیزای رو اوردن نمیخوام تو سال ۹۰ روحیتونو خراب کنم ولی اقا نمیشه بریم جلو تو همین وبلاگ میگم دنبال یه دوست خوب چه پسر چه دختر تو تهران میگردم هرکی میخواد با بنده اشنا شود تو نظرات بگه

سال ۱۳۹۰ برهمه پارسی زبانان و مردمان جهان مبارک

امسال به همه تبریک میگم از خدا میخوام بهترین سال عمر همه شود 

به نام ایزد جاویدان

                        omid20-34.com                       متن زیبا از هیچکی از سایت امید 20

                      

یه دوست معمولی وقتی می آید خونت، مثل مهمون رفتار میکنه

یه دوست واقعی درِ یخچال رو باز میکنه و از خودش پذیرایی میکنه

یه دوست معمولی هرگز گریه تو رو ندیده.

یه دوست واقعی شونه هاش از اشکای تو خیسه

یه دوست معمولی اسم کوچیک پدر و مادر تو رو نمی دونه

یه دوست واقعی اسم وشماره تلفن اون هارو تو دفترش داره

یه دوست معمولی یه دسته گل واسه مهمونیت می آره

یه دوست واقعی زودتر میآد تا تو آشپزی بهت کمک کنه و دیرتر می ره تا به کمکت همه جارو جمع و جور کنه

یه دوست معمولی متنفره از این که وقتی رفته که بخوابه بهش تلفن کنی

یه دوست واقعی میپرسه چرا یه مدته طولانیه که زنگ نمی زنی؟

یه دوست معمولی ازت میخواد راجع به مشکلاتت باهاش حرف بزنی

یه دوست واقعی ازت میخواد که مشکلات را حل کنه

یه دوست معمولی وقتی بین تون بحثی میشه دوستی رو تموم شده میدونه

یه دوست واقعی بهت بعد از یه دعواهم زنگ میزنه

یه دوست معمولی همیشه ازت انتظار داره.

یه دوست واقعی میخواد که تو همیشه رو کمکش حساب کنی